نوروز یعنی از نو نوشتن زندگی

نوروز یعنی از نو نوشتن زندگی. نسیم بهاری که وزیدن میگیرد عطر زندگی در کوچههای شهر پراکنده میشود. عطر اقاقیا که روی بالهای نسیم سوار میشود جان میبخشد به تنهای بیجان. دستان نسیم که نوازش میکند صورت مردمان شهر را، گل لبخند است که بیاختیار شکوفه میزند. تفاوتی نمیکند کودکی خردسال باشد یا مردی جا افتاده. این لبخند هدیه نسیم بهاری است. هدیه شکوفههای اقاقیا که زودتر از همه مهیای بهار شدهاند و هدیه باران. بارانی که خاک دم کرده زیر آفتاب بهار را خنک میکند. بوی رطوبت خاک که با عطر اقاقیا ترکیب میشود مست میکند هر جنبندهای را که روی زمین نفس میکشد.
بوی رطوبتِ خاکِ آمیخته به عطر اقاقیا حتی از پشت پنجره خانهها نیز استشمام میشود. اصلا همین بو آدمی را بلند میکند که پنجره خانه را بعد از ماهها بگشاید. پنجره که باز میشود گرمای زیبای آفتاب بهاری مستقیم به داخل خانه میآید و اهل خانه را مهمان میکند به تماشای رنگین کمان زیبایی که در آسمانِ آبی بهار جلوهگری میکند.
تنها در بهار است که باران، از تکه ابری کوچک میبارد. خورشید؛ همزمان، پرتوهای طلایی رنگش را روی دانههای باران میافشاند و نور میشکند در دانههای بلوری باران. رنگین کمان، در آسمان آبی بهار، از پشتِ درختی پر از شکوفههای صورتی نمایان میشود. نسیم هر از گاهی دست میاندازد در دست شکوفهها و رقص شکوفهها زیر امواج طلایی خورشید چشم رهگذران را خیره میکند. همه اینها در کنار عابرانی که از ته دل لبخند میزنند؛ از قاب پنجره یک تابلوی بینظیر ساخته است. یک شاهکار بینقص. که اجازه نمیدهد لحظهای پلک زدن مانع لذت بردن دیدگان از این همه زیبایی و شکوه شود.
چقدر خوب شد که نوروز آمد. چقدر خوب شد که بهار آمد و اجازه داد دوباره پنجرهها را باز کنیم. دوباره به آسمان نگاه کنیم و دوباره نقاشی زیبای زندگی را تماشا کنیم.

نوروز یعنی از نو نوشتن زندگی
نوروز یعنی از نو نگاه کردن به زندگی
نگاه کن! به این درختانِ پر از شکوفههای زیبا، به رنگینکمانِ رنگ رنگ، به بارانِ بهار و مردمان شادمان نگاه کن. آیا هیچ نشانهای از سرمای روزهای زمستان با خود دارند!؟ نوروز دفتر زندگی را ورق زده است و امروز همه خاطرات گذشته هیچ شمایلی به واقعیت ندارند. نوروز به ما تلنگر میزند که ما نیز میتوانیم نوروز باشیم! زندگانی ما، خانوادهمان و همه آنها که در کنار ما هستند به جبر طبیعت گرفتار زمستان و بهار نمیشوند. دقیقا این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم نوروز باشیم و بهار را به ارمغان بیاوریم یا هیچ نباشیم و بدتر از آن سیاهی و تباهی باشیم!
نوروز یعنی از نو نوشتن روزهای کهنه
نوروز یعنی میتوان روزهای کهنه را از نو نوشت. نوروز یعنی سردی زمین، تاریکی هوا، انجماد و خشکی زمان، هیچ کدام دلایل خوبی برای مرگ و تباهی نیستند. میتوان نوروز بود و زمین را گرم کرد. میتوان خورشید بود و هوا را روشن ساخت. میتوان باران بود و بدون هیچ چشمداشتی به صورتهای خشک شده لطافت امید هدیه داد. میتوان شکوفههای اقاقیا بود و در موسیقی بهار، دست در دست نسیم از شاخه جدا شد و رقصید. اگر هوا سرد است، اگر هوا از عطر اقاقیا تهی شده است، اگر روی لبها لبخند نیست یعنی من و تو تلاش نکردهایم نوروز باشیم! خورشید باشیم، باران باشیم و یا شکوفههای سرمست اقاقیا باشیم!
نوروز یعنی از نو نوشتن کتاب زندگی
نوروز یعنی کتاب زندگی را از نو بنویسیم. از نو بنویسیم که قرار است در این کتاب پرماجرا، کجای داستان قرار بگیریم!؟ در لابهلای صفحات سیاه، نور امید باشیم یا در روشنی قلب مردمان رنگ سیاه ناامیدی!؟ برای لبخندِ چشمانِ پشتِ پنجره حاضریم از شاخه جدا شویم یا محکم به شاخههای خودمان چسبیدهایم!؟ این انتخاب ماست که در این کتاب نوروز باشیم یا زمستان. زمستانی که با خودخواهیهای بیپایان خود لبخندها را میخشکاند و روی گونههای سرد، اشک حسرت میغلتاند.
نوروز یعنی از نو نوشتن اولویتهای زندگی
نوروز یعنی دوباره در کتاب زندگی اولویتهایت را بنویس. اولویت عشق، امید و بهار، اولویت پول، طلا و دلار و اولویت هر آن چیزی که تو فکر میکنی. به شکوفهها نگاه کن. به چشمان پر از امید و هیجان کودکان خرد. به چشمان عشق. اوراق این کتاب بهسرعت تمام خواهند شد و این دقیقا خود تو هستی که تعیین میکنی اولویت قهرمان این داستان چیست!؟
نوروز یعنی از نو نوشتن زندگی
نوروز یعنی از نو نوشتن زندگی. از نو نوشتن هر آن چیزی که میخواهیم باشیم، ببینیم یا دیگران ببینند. نوروز یعنی این سطرها که برای شما نوشتیم. این نقشها که برای شما کشیدیم و این موسیقی که برای شما نواختیم. بیآنکه برگی باشد یا بومی یا سازی! اما شما خواندید. نظاره کردید و در ناخودآگاه ذهنتان شنیدید نغمههایی که در جانتان حک شده بود. نوروز شمایید که عزم کردهاید روزهای ما را زیباتر و عاشقانهتر کنید.
نوروز یعنی از نو نوشتن زندگی.
نوروز مبارک.
اگر دوست داشتید در سال جدید بیشتر بخوانید
کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات
نوشتههای یک روانپزشک گرفتار در اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی!
از دستفروشی و کارگری تا فیلمسازی و سرودن شعری که همه دوستش داریم!
موفقیتهای خود را با گامهای ساده چند برابر کنید!
اگر دوست داشتید با هم گپ بزنیم
اگر تمایل داشتید در سال جدید یک فنجان چای در کنار هم میل کنیم و درباره نوروز یا هر موضوعی که شما دوست داشتید گپ بزنیم مطمئن باشید ما نیز از دیدن شما بیاندازه خوشحال میشویم. جهت مشاهده آدرس دفتر صرافی آسوده کلیک کنید.